هشتادسال مردم شناسی در ایران (1)
 

 

هشتادسال مردم شناسی در ایران (1)

حدود پانزده – شانزده سال وقتی پس از صرف ناهار در سازمان برنامه چنددقیقه ای در مرز شمالی آن با کاخ نگارستان قدم میزدم چشمم به اتاقی می افتاد که سالها محل کار دکتر غلامحسین صدیقی ، وزیر کشور انقلابی حکومت ملٌی دکتر محمد مصدق ، بود و خاطرات هر آنچه را که او و یارانش به من و همدوره های دانشگاهیم آموخته بودند .

دکتر غلامحسین صدیقی پس از مبارزاتی قهرمانانه که بر علیه دیکتاتوری وابسته محمد رضا شاه داشت بنا به دکتری ممتازش در رشته فلسفه با گرایش جامعه شناسی از دانشگاه سوربن پاریس در سال 1317 به استادی ( دانشیاری ) دانشگاه تهران رسیده بود و چنین دانشمندی سیاستمدار با مشاهده ضعف علمی شدید ایران در علوم اجتماعی ، و با نوعی انشعاب از گروه فلسفه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران ، به تاسیس گروه آموزشی مستقل علوم اجتماعی در آن دانشکده و تاسیس مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران ، در سال 1337 ، پرداخته بود .

از علوم اجتماعی رشته هائی چون علوم اقتصادی ، علوم سیاسی و حقوق قبلا" در دانشگاه تهران ایجاد شده در یک دانشکده گرد آمده بودند . بنابر این در رشته علوم اجتماعی به رشته هائی مبتنی بر جامعه شناسی اتکاء می شد :

جامعه شناسی شهری

جامعه شناسی روستائی

جمعیت شناسی

و... انسانشناسی یا مردم شناسی که گرایش قابل توجٌهی به بررسی ایلات و عشایر داشت .

مردم شناسی ایران از 1316

مردم شناسی علمی در ایران عملا" با دکتر غلامحسین صدیقی کلید خورده است :

مروٌج علوم اجتماعی و بنیانگذار جامعه شناسی در ایران « جنبشهای دینی ایرانیان » را ، در سال 1316 ، بخشی بسیار مهم در تز دکتری خود قرار داده بود که خود از مبانی مطالعات مردم شناسی ایران ، شاید نخستین یا لااقل یکی از نخستین مطالعات مردم شناسی به سبک علمی و جدید ، است ؛ و بعدا " به صورت مستقل چاپ و نشریافته است .

« دکتر صدیقی که خود در 1316 طرح و دستورکار تشکیل موزه مردم شناسی تهران را تهیه کرده بود ، تدریس این درس را در دانشکدهء ادبیات توسط استادان جوان معمول نمود و در مقام سرپرست کمیته انسان شناسی شورای مرکز تحقیقات علمی مناطق خشک ( از تیرماه 1338 ش ) کوشش های بیشتری را تقبل کرد . به عنوان عضو انجمن آثار ملی از پژوهشهای باستانشناسی و تاریخی و جغرافیای تاریخی و انسانی ، تشویق و ترغیب به عمل آورد ... » .

در این رشته قبل از هرچیز مسئله عنوان رشته مطرح شده بود . آنان که تحت تاثیر علوم اجتماعی در کشورهای انگلوساکسون قرار داشتند عنوان انسانشناسی را می پسندیدند و کسانی که اکثرا" تحصیلکرده ی کشور فرانسه بودند عنوان مردم شناسی را ترجیح می دادند ؛ به دو دلیل :

-      مردم شناسی بیشتر حاکی از علوم اجتماعی و روابط بین افراد جامعه است

روابط اجتماعی در جامعه ای در حال تو سعه چون ایران و درس گرفتن آن در برنامه های توسعه اقتصادی مقتضی مردم شناسی است .در ایران سالهای 1330 محتویات مردم شناسی ونه به این عنوان و روش دانشگاهی وجود داشته است و چه بسا در قدیم الایٌام افرادی چون ابوریحان بیرونی – ناصر خسرو قبادیانی و... تا نویسندگانی اهل ادب و ادبیات چون جمالزاده و بخصوص صادق هدایت به این مهم پرداخته بودند . امٌا روش آنان ، حتی روش کارهای فولکلوریک صادق هدایت ، آچنان که باید و شاید روشی علمی و جهانی نبود 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







انسان شناسی ، مردم شناسی و فرهنگ شناسی ایران بزرگ . Anthropology,Ethnology,and Culture of Greater Iran
identification des sources de l'ethnologie d,Iran , et des Bibliographies
درباره وبلاگ

Anthropology,Ethnology,and Culture of Greater Iran . Alireza Ayatollahi با وجود تحصیلات کارشناسی ، کارشناسی ارشد و دکتری مردم شناسی ( در گرایشهای معماری و شهرسازی - فنٌی و اقتصادی ، و فرهنگی ) در دانشگاه پرووانس فرانسه و نهایتا" دعوت به عضویت در هیئت علمی آموزشی دانشگاه شهید بهشتی در سال 1363 و تدریس مردم شناسی فرهنگی در سال 1365 در آن دانشگاه ، اذعان می کنم که در بدو امر مردم شناسی برای من علم نبود ؛ ابدا" علم نبود ؛ بیشتر یک تفنٌن بود : از سال 1335 به جمع آوری فولکلور یا فرهنگ مردم و تاحدودی مردمنگاری آگاهانه و غیر آگاهانه پرداختم . از سال 1345 وسیله ی خود نمائی و کسب شهرت بیشترم می شد و از 1351 اندک در آمدی از این راه . بعدها که در فرانسه به تحصیلات آمایش سرزمین و اقتصاد توسعه پرداختم متوجه شدم که بدون جامعه شناسی در کشورهای پیشرفته و مردم شناسی در کشورهائی نظیر ایران ، مدیریت و برنامه های فنٌی - اقتصادی آنچنان که باید و شاید به اهداف عالی خود نمی رسند . مردم شناسی یک مطالعه است ؛ یک علم به مفهوم حقیقیِ آن نیست ؛ و نتایجی که از مطالعه ی یک مردم شناس به دست می آیند نسبتا" صحیح اند و نسبتا" غلط : نه فقط مردم شناسی ، بلکه تمام علوم انسانی و اجتماعی « نسبی » هستند ؛ و چون ریاضیٌات به پاسخ هائی مطلق نمی رسند . علوم انسانی به همین دلیل روشی جامع و مانع و مسلٌم و مقبول همگان برای مطالعات خود ندارند .هرکسی با سلیقه و دیدگاه خود وارد آنها می شود و روشی پیشنهاد می کندکه باز این روشهای کار هم برخی بیشتر و برخی کمتر مورد قبول و استفاده سایر مطالعه گران قرار می گیرند . ناتوان تر از همه کسانی هستند که به ترجمه روش های مردم شناسی در سایر کشورها می پردازند که غالبا" در شناخت مردم ایران آنطور که باید و شاید کار آئی ندارند . روش و حوزه عمل این مطالعات سبب می شود که برخی « انسان » و به ویژه شیوه رفتار وی را ملاک عمل قرار دهند و به انسانشناسی anthropology معتقد باشند که انگلیسی زبانان دنیای غرب بیشتر در این طیف قرار می گیرند . برخی دیگر معتقدند که چوم اصل شناخت اجتماعی بر « روابط اجتماعی » است بنابر این اصل بر یک اجتماع ( مردم ) و شناخت آن به عنوان یک کل ، یعنی مردم شناسی ethnologie است که فرانسویان و اکثر تحصیلکردگان صادق فرانسه از این طیف اند . فرهنگ می تواند شامل قواعد رسمی و قوانین و مقررات ( که از جمله در جامعه شناسی مورد مطالعه قرار می گیرند )باشد ؛ امٌا چون حاصل رفتار ی عادٌی شده، رسم شده ، سنٌت شده ، و...در میان یک مردم است ، به خصوص در کشورهائی نظیر ایران ، مقتضی روش های شناخت مردم شناسانه است هرچند که اصطلاح فرهنگ شناسی culturologie نیز در دهه های اخیر باب شده باشد . از تدریس در این حوزه ، به خصوص در ایران ، بیزارم ؛ امٌا عاشق و حتی معتاد مطالعات مردم شناسی هستم ؛ و گرچه خود به خود هم به آن می پردازم ؛ امٌا بیشتر دوست دارم که در باره آن با دیگران هم شریک شوم . شما چطور ؟ .
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه
پيوندها